سید علیسید علی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

سید علی

تجمع سادات رضوی

  19 آبان بابایی بعد از دو هفته میخواست بیاد خونه. مادر هم گفته بود منم میون راه بردار بریم شیراز که بچه ها را ببینم دلم براشون تنگ شده. بابایی میون راه مادر و اقا جون و عمه سمیه و دو تا بچه هاشو آورد شیراز. ( گرچه بعدا فهمیدم به یاد ده سال قبل که چنین روزی روز بله برون ما بود خواسته دوباره دورهم جمع شیم ) ما هم افتادیم به جون خونه و تمیز کردیم که جلو یارون شوهر آبرومون حفظ شه  بابا اینا ده و نیم شب رسیدن. و شما اینقدددددر ذوق داشتی که هی میگفتی بابا خیلی دوست دارمــــــاااا. بابا من از تو خوشحالماااا . و با دو تا پسر عمه هاتو ریحانه سادات چهارتایی افتادین به جون خونه و درعرض نیمساعت خونه منفجر شد.  توی این سه روز ب...
24 آبان 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سید علی می باشد